پنجشنبه ۳ اسفند ۰۲
اتفاق وحشتناک امروز این بود که فهمیدم نعیمه بچه دومش رو سقط کرده...
و من فقط و فقط دارم به حکمت این اتفاق فکر میکنم!
و خوابی که دیدم و به خوبی تعبیر شد...
مامانی
من الان فقط به سالم بودن تو فکر میکنم!
ویار شدید این روزام باعث شده وزن کم کنم، و من نگران ذره ذره گوشت و پوست و خون توام!
نکنه بخاطر اینهمه حالت تهوع و حساسیت من، تو ضعیف بشی قلب مامان؟
اگر تنها یه خط، روی تو بیوفته، من دیگه زنده نمیمونم...
عزیزدلم
سن تو امروز در وجود من، 11هفته شد🥰
الحمدالله🧿