پنجشنبه ۲۳ آذر ۰۲
مهمون دارم...
میان که بهم بگن، زیارت قبول! ✋🏻😉
و این داستان ادامه دارد... 🥴
هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت!
خانم ها آقایان سلام...
این پادکست جعبه است که می شنوید، و من نویسنده و تهیه کننده این برنامه، منصور ضابطیان هستم!
.
.
.
این صدا برای بار چندم در گوشم میپیچه، وقتی که دارم کمد لباسارو مرتب میکنم!
چون بلندگو های سینما رو اطراف خونه چیدم، صدا همونجور که دوست دارم داره به گوشم میرسه، درست مثل صدای آرومی که در شهر کتاب و کافه به گوش میرسه.
البته این پادکست درباره شجریانه و من کلا ازین خاندان بیزارم... 🥴
دستاتو میگیرم نرو
من بی تو ميميرم نرو...
تنها میشم بی تو، نرو
عاشق تر از این شو، نرو...
پ. ن
پاییز خونه ما
همینقدر قشنگ...
پ. ن دوم
متن بالا تیکه ای از آهنگ آخرین قسمت سریال مرگ تدریجی رویاست!
پ. ن سوم
در حال چمدون بستنم در حالی که دیشب دوباره تب و لرز کردم و مریض شدم!!
+ شنیدن صدای زن، در موسیقی، کراهت داره و بسیار اجتناب شده از شنیدنش... و مناز حق نگذریم همیشه رعایت کردم تا وقتی که ایشون این موزیک رو منتشر کرد...!
شمارو باهاش تنها میذارم و دیگه حرفی ندارم 🤒
توجه شمارو به خرید های جینگول مینگولیم
جلب مینمایم :
ما وقتی خونه پدری میایم، نه تنها چندین وعده هم میخوریم هم میبریم
بلکه هر نوع خریدی هم با کارت جناب پدر انجام میدیم چه در همین حد 300،400 تومن چه در سطح میلیونی 🫠😂
و این حاصل اعتماد آقای پدر به فرزند ته تغاری می باشد 😋
پ. ن
اجازه بدید من به تنهایی برای جاکلیدی جدیدم بمیرم 🤒
اندر احوالات هرشبم بخاطر شرایط موجود ...
خیره به سقف و لم داده روی مبل!
بااین تفاوت که امشب قراره خونه پدری بمونم...
فقط یه عشق چایی مثل من میتونه حتی توی فاصله خونه خودش تا خونه پدری ش
چایی ش رو با خودش ببره😋