شنبه ۳ دی ۰۱
امروز اولین بار در عمرم بود، که از دیدن بارون خوشحال نشدم!
چون کارداشتم و قرار بود با ماشین برم بیرون، اما پدر بزرگوار، از بالا دستور فرمودن که:
دخترم، صلاح نیست توی این بارون پشت فرمون بشینی...
و چقدر این کلمه '' توی این بارون'' رفت توی مخ من!!!☹️