میم .ث
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۰۳
قندعسل مامان،😍
حالا منو تو نصف راه رو باهم طی کردیم و تا کمتر از 140روز دیگه تو توی بغلمی مامانم😍انشاالله...
صدای قلب قشنگت هرشب قبل از خواب بهم آرامش میده
و هرشب فقط با فکر توئه که خوابم میبره...
البته حواسم به شیطونی های تو، وقتی بابایی بغلم میکنه و دستشو میذاره روی شکمم هست
که انقدر ورجه وورجه میکنی تا حسابی دل ضعفه میگیرم...
خوب پدر و پسری امان از روزگار من درآوردید!😄
انقدر که بابایی شبا دلش برام میسوزه و کلی نصیحتت میکنه و میگه :
ایلیا، پسرم...
من همینجوری ام مامانتو عذاب میدم لاقل تو کمتر اذیتش کن😒
و بعد به خودم میام و میبینم توی همون حال خوابم برده و حالا صبح شده...
پ. ن
'' ایلیا '' اسم قشنگ توئه که حالا همه تورو به این اسم میشناسن...
این اسمی بود که قبل از حتی بارداری برات انتخاب کردیم و از نظر من و بابایی بینظیر ترینه!
بابایی میگه، پسرمونو باید از حالا بااسم خودش صدا کنیم و من الان 5 ماهه، که بااین اسم باهات حرف میزنم...
حتی ثنا هرشب زنگ میزنه و میگه : اتاق ایلیا کلی اباب بازی داره منو راه میده توی اتاقش منداز(مهناز)؟ 😄
ایلیا، معناهای زیادی داره و یکی از یکی قشنگتره
اما برای من، بهترین معنا، اسم مقدس حضرت علی علیه السلام بود، و چه اسمی بهتر از این، برای معجزه ی خدا توی زندگیم؟
'' ایـلـیـا'' ی من
قلب مامان، دوستت دارم ❤️