توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3337

تنبل نرو به سایه

سایه، خودش، میایه... 

اخ که چقدر امروز دلم یه اش میخواست تا ازین خشکی گلو نجاتم بده!

اما تنبلی م میومد... 

تااینکه همسایه طبقه پایینی زنگ درو زد و توی ظرفی که براشون فاطمیه آش فرستاده بودم برام آش محلی آوردن 🥰

واقعا آش نطلبیده اینجوری یهویی می‌چسبه به جون آدم... 

خدایا شکرت، کاش چیز دیگه ای میخواستم ازت 🥴

 

پ. ن اول 

خانم همسایه میگه: شما انقدر آروم هستید، ما متوجه نمیشیم کی خونه اید کی میاین و  کی میرین! 

پ. ن دوم

ما فاطمیه نذری نداشتیم، ولی یکی از دوستان برامون اش آورده بود و خانم همسایه تحویل گرفته بود منم بخاطر اینکه ازشون تشکرکنم، بهشون از اش نذری دادم تا یکوقت دلشون نخواد 😉