چهارشنبه ۲۴ اسفند ۰۱
سرخی تو، بود ز من
زردی من بود ز تو...
#چهارشنبه_سوری
پ. ن
البته همونطور که مشاهده میکنید آبجی خانم و علی آقا همه ی مغزها، علی الخصوص بادوم هارو گلچین کردن تا من برسم به عکاسی... 😒
خانوادگی بادوم دوست دارن بزرگواران 🙄
پ. ن دوم
همون شبی که آبجی خانم اوقاتش تلخ بود از من... که نرفتم دکور خونه ش رو انجام بدم ! 😢
و هرچقدر گفتم بابا سرم شلوغه این روزا و من هزار جا درحال بدوبدو ام، قبول نکرد... 😏