يكشنبه ۲۹ آبان ۰۱
امروز 3بار این جمله رو کنار ادمای مهم زندگیم با فریاد تکرار کردم :
دارم از بین میرم توی این زندگی، ولی جابر عین خیالشم نیست...!
سر بچه، سر خونه، سر ماشین، سر مسائل زندگی سر همه چیز!
همه چییییز....ااااه
هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت!
امروز 3بار این جمله رو کنار ادمای مهم زندگیم با فریاد تکرار کردم :
دارم از بین میرم توی این زندگی، ولی جابر عین خیالشم نیست...!
سر بچه، سر خونه، سر ماشین، سر مسائل زندگی سر همه چیز!
همه چییییز....ااااه
بعد از 12ساعت بلاخره رسیدم خونه ی قشنگم!
اخ که هیچ جایی، خونه خود آدم نمیشه...
همیشه وقتی بارون میزد، بدون شک منو تو خیابون می دیدید..
اما امروز لحاف رو تا سرم کشیدم که فقط بخوابم!
چرا من اینجوری شدم؟
داره بارون میاد...
تو که به آسمون نزدیک تری، دستاتو بگیر زیر بارون، به جای من، اینبار، تو نفس بکش!
چشماتو ببند...
آرزو کن، بعد، اروم بگو: آمین...
شاید خدا، صدامونو شنید!