شنبه ۱۴ بهمن ۰۲
موهای عزیزم...
حتی از تو بخاطر بچه م گذشتم!🥲
خدانگهدار 🫠
امروز آقای خونه، برخلاف میلش موهای نازنینمو کوتاه کرد،
البته کوتاه کوتاهم نه، ولی خب مقدار قابل توجهی یش بر باد رفت...
هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت!
موهای عزیزم...
حتی از تو بخاطر بچه م گذشتم!🥲
خدانگهدار 🫠
امروز آقای خونه، برخلاف میلش موهای نازنینمو کوتاه کرد،
البته کوتاه کوتاهم نه، ولی خب مقدار قابل توجهی یش بر باد رفت...
ما اولین شب یلدایی رو پشت سر گذاشتیم. 😉
برای من شب یلدا خیلی مهمه خیلی خیلی زیاد!
به همین خاطر امسال این ست رو طراحی کردم و دوختم تا بااقای خونه بترکونیم😉
و در نهایت طبق روال :
#فاینالی 🫰🏻
(دیزاین اند دوخت 😅 بای می)
گاهی اوقات هم، ممکنه آشپزخونه م همین قدر شلوغ پلوغ باشه و من حال و حوصله جمع کردن نداشته باشم!
همیشه که قرار نیست خونه برق بزنه و هرکسی بیاد تو خونه بگه :
عجب! خونه زندگی این حاج آقا،
با همه ی حاج آقا هایی که تابحال توی این روستا اومدن زمین تااسمون فرقشه!
و من از چهره ی تک تک شون، با سلیقه بودنم رو میخونم حتی قبل از اینکه به زبون بیارن...
اما هیچ کدوم از اینا دلیل بر این نیست که من اینجا حالم خوب باشه،
هنوزم منتظرم دوره ی این روزام سر بیاد!
هرچه سریع تر...
دستاتو میگیرم نرو
من بی تو ميميرم نرو...
تنها میشم بی تو، نرو
عاشق تر از این شو، نرو...
پ. ن
پاییز خونه ما
همینقدر قشنگ...
پ. ن دوم
متن بالا تیکه ای از آهنگ آخرین قسمت سریال مرگ تدریجی رویاست!
پ. ن سوم
در حال چمدون بستنم در حالی که دیشب دوباره تب و لرز کردم و مریض شدم!!