توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3300

دیروز، بعد از چندین هفته درگیری برای خرید '' روکش صندلی ماشین '' بلاخره گرفتیم، اونم چه رنگی...!

حد وسط رنگ قرمز جگری و زرشکی😍
رنگی که من و اقای خونه، هردو رو عاشق خودش کرد، البته که بیشتر من😎

پ. ن
یذره کلاس داشته باشید، 😒 ای کسانی که میگید، قرمز!!
به قول حسین(برادر همسر) ، رنگ روکش پورشه ای🤭


3298

شما نمیدونید، سریال '' عشق گمشده '' که شبکه آی فیلم به تازگی پخش میکنه، چقدر برای من نوستالژیکه و دوستش دارم!
ساعت 4عصر، 12شب و 9صبح...


3296

یلدا ی امسالم با شلوغ ترین حالت ممکن گذشت!

و فقط بدوبدو ازش نصیبم شد چون امروز خیلی شلوغ پلوغ بود برای ما،

حتی نتونستم مثل هرسال یه سفره مفصلی بچینم اما خب، 

خداروشکر به خوشی گذشت ... 

پ. ن

کوفته تبریزی و فسنجون،

جز غذاهای مناسبتی خانواده ماست که همه عاشق‌شن و کلی باهاش خاطره داریم، 

عکس کوفته رو براتون گذاشتم، امیدوارم دلتون نخواد... 😉

جای همه خالی 

 


3293

باید کم کم آماده بشیم برای شب چله اصلی 🤪

یعنی خونه بابام...

( ازین فتنه های بعضی عروسامثلا 😂)

البته ما فردا دوجا شب چله ای مهمونیم، هم برای ناهار و هم برای شام

خونه پدری بنده و خونه مادربزرگ همسر!

پروردگارا 

بدن من ثابت کرده که میونه ای با چاقی و خوردن نداره!

یعنی هرچقدر بیشتر میخورم بیشتر لاغر میشم (سیدزهرا شاهده!! 🤭)

ولی در هر صورت، بدن م رو در برابر پرخوری های شب چله به خودت می‌سپارم!

امین یا رب العالمین 🤲🏻

 

(دلیل اینکه یه مدتی هم یکمی تپل شدم،

بخاطر یه سری قرص هایی بود که بعد از ازدواج مجبوری بخوری و عوارض خیلی زیادی هم دارن

که خداروشکر، زود هم وزنم برگشت!) 


3292

تو چله ی هرسال من
یه جای خالیه که پر نمیشه
حافظ نگو تو فال من
جدایی افتاده برا همیشه...

یه عمر میگم، اونی که رفته برنمی گرده!

 

 

پ. ن

قسمتی از آهنگ یلدا از محمد معتمدی

دانلود


3287

یادتونه گفتم من یک معتاد به برنامه کتاب باز هستم!؟
معلومه که یادتونه، این چه سوالیه! 🤭
خواستم در جریان باشید که امروز بلاخره فرصت کردم که دوباره همرو دانلود کنم و بریزم توی هاردی که همیشه وصله به تلویزیون و از اول تمام قسمت هاشو بادقت ببینم...
من عاشق این برنامم!

 

پ. ن

شب اول رو با برنامه شما شروع میکنم، جناب ضابطیان، والبته یک فنجان قهوه... 😉

چون به خودم قول دادم که مجموعه سفرنامه هام رو در اولین فرصت کامل کنم! 

# کتاب_باز


3281

خبر جدید،
من دیروز یاد گرفتم و برای اولین بار بهترین ماست دنیارو درست کردم...! 🤭
قراره دیگه ماست نخریم 😉😎

پ. ن
چرا به من ایمان نمیارید؟ 🤪


3278

آقا حجت، درس اول، یادبگیر، که چجوری ساز رو تو دستت بگیری...

پ. ن اول 

به وقت روز جمعه ای که، حجت گیتار گرفته بود و از من خواست تا بهش یاد بدم! 

پ. ن دوم 

این عکس برای وبلاگ گرفته شد و نحوه صحیح دست گرفتن ساز گیتار، این شکلی نیست! 

پ. ن سوم 

لوکیشن، خونه خواهر... 

 


3274

آبجی خانم، به فکر پوست منه و هرازگاهی برام هدیه ازین قرطی بازیا می‌فرسته!! 🤭

 

چون میدونه من اهل این نیستم که پول زیادی برای لوازم آرایشی بدم، هربار میگه:

الان جوونیو 

بدون آرایش هرجا بری و فکرکنی حالاحالاها این زیبایی برات میمونه... 

چون صورتت داره کلاژن تولید میکنه، به فکر پیری باش که دوروز دیگه پژمرده میشی و دیگه حسرت روزای خوشگلیتو میخوری...

تا دیر نشده بجنب! حداقل وقتی برات چیزی میگیرم استفاده شون کن 😒

و ازین حرفا!

اما درحال حاضر زندگیم، شرایط این ول خرجی هارو نداره! مگر اینکه آبجی خانم همت کنه و هرماه برام از این پکیج های مخصوص بفرسته 🤭

دیشبم این تونر و با پد مخصوص صورت رو برام گرفته بود، جدا از کیفیتش، من عاشق بو و اون گلای رز ی شدم که توشه 😍


3272

داشتم روی تخته سیاه یه متنی رو مناسب با کافه کتاب مون می‌نوشتم منتهی نمیدونستم چی باید بنویسم،
بخاطر همین هی پاک میکردم
آقای خونه ام نگاه می‌کرد و پوزخند میزد!!
گچ و تخته سیاهو دادم بهش و گفتم:
بنویس، کافه کتاب...
با ذوق ازم گرفت و نوشت، زیر چشمی نگاهم کرد و گفت:
تخته پاک کنو بده یه تیکه ش خراب شد😕
بهش دادم و دوباره نوشت و دوباره پاک کرد و این روند تا نیم ساعت ادامه داشت..!!
مرده بودم از خنده!!
با قیافه ای که داشت منفجر میشد از خنده خیلی جدی نگاهش کردم🤨
و دیدم لباشو به حالت بغض الکی کج کرده و خودشو لوس کرد و بعدم گفت:
یکی مثل تو خطش خوبه یکی ام مثل من قیافه ش، همه آدما 6دنگ نیستن که... ☹️🤪
بلند بلند میخندیدم، خودشم خنده اش گرفته بود از حرفاش!!🤭
بعدم بغلم کرد و قلقلکم میداد و من خنده م بند نمیومد و اون با حرص گفت:
تویه لعنتی همه چیزززت خوبه اخه، مگه میشه آدمی شبیه تو باشه نفس من؟