توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3551

ناهار روز جمعه، مهمون آقای خونه 😉

جشن گرفتیم و اولین جمعه ای که کارامون تموم شده بود رو، به عیش و نوش گذروندیم 😋

جای همه خالی 👌


3540

امشبو هیچوقت یادم نمیره... 

پ. ن

همونطور که قبلا گفتم، مامان خانوم سیسمونی بنده رو تمام و کمال آماده کرده، و من شیشه شیری که برام گرفته بود رو بخشیده بودم به ثنا.. 

و امشب، حضرت علی اصغر بهم برش گردوند! 😭


3532

الهی به امید تو... 


3531

این همون قهوه ای بود که بعدش خورده نخورده، رفتم توی شلوغ ترین روز سال، دنبال کاروان شادی بچه های سوقانلیق تا 12 شب! 

هرچند که ترافیک سرسام آوری بود اما به اونهمه کلاچ ترمز کردنش می ارزید. 

اخ که اگر بدونید دیروز بهترین روز امسال من بود!

پ. ن

این شکلات ها از اب برگشته ست! 

حمید برامون از کانادا آورده

اما حیف که من فقط برای تزئین ازش استفاده کردم و قراره ببخشم به بروبچ! 

 

تصویری از آتیش بازی گروه کاروان

 


3530

یک هفته ست، که ستاره ی این شهره...

ومن، مثل همیشه مثل کوه پشتشم!


3526

بین خستگی کارها، اینو باید از توی چیپسم پیدا میکردم؟ 😏

دادمش به آقای خونه و یادش آوردم که به یادشم، حتی توی روزای شلوغ پلوغ زندگی!


3510

اینجا رو هیچوقت یادم نمیره...

تا وقتی که زنده باشم!

 

 

و حالا... 

 


3488

چطور امروز رو فراموش کنم!؟

امروز زری از ساعت 7اینجا بود و تا الان که ساعت 2 بعدازظهره کلی حرف زدیم صبونه خوردیم و خندیدیم!

امروز از ذهن هیچ کدوم ازما نمیره...


3471

این عکس برام خاطره شد!

یه فنجون قهوه خوردیم و به خودم اومدم دیدم لب دریام...

#قهوه_ترک

#بزن


3468

نبودم.. ‌✌🏻
چون سفربودم! یک سفر پرماجرا😉
در حال برگشت بعد از هفته ای که گذشت و در محضر آقا بودیم در بهشت... 😍
جای همه خالی