توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3383

من برگشتم،

همراه با استقبال جانانه و عاشقانه همسرم... 😉

عجب روزایی بر من گذشت! 

3روز و 3شب، در تکه ای از بهشت 

خوش به سعادت من و همه کسانی که معتکف بودند! 

جای همه خالی 


3379

بارون میومد، رفته بودیم خرید و سر بزنیم به آبجی که از عمل برگشته بود... 

به مامان سپرده بودم که مفاتیح م رو که بهش قرض داده بودم آماده کنه تاازش بگیرم برای این مدت که میرم اعتکاف... 

دنبال هویج و کرفس بودیم و بلند بلند برای هم زیر این بارون با صدای بلند ضبط ماشین،

آواز میخوندیم :

یه حال عجیبی با تو میپیچه تو تنم…

تو واسه من هی حرف بزن باهام؛ دست بکش رو سرم!

اونی که واقعی عاشقته؛ منم منم منم!

پ. ن 

هردومون میدونستیم باید چند شب بدون هم بودنو تحمل کنیم، میخندیدم اما میدونستیم که از شب اول بی تابی مون شروع میشه...! ☹️


3380

کارتم رسید 😍

حدودا 24ساعت فرصت دارم برای جمع کردن وسایلم... 

پ. ن

اینهمه سال مسجد انقلاب رفتم و اومدم حتی بارها اعتکافم اونجا بوده اما امسال فهمیدم که نمیدونم از بین مسجدهاش، مسجد حاج فرج کدومه 🤔

افطاری و سحری رو قراره توی اون مسجد بخورم و اما خوابگاهم خود مسجد بزرگه انقلابه...

مثل همیشه! 


3376

... اَما، تشکری بی پایان، به خودم مدیونم! 

به کسی که بودم، 

کسی که زندگی کرد، با اینکه نمی خواست...! 

(از کتاب، '' عیبی ندارد، اگر حالت خوش نیست'') 

#کتاب_خوب

 

پ. ن

ساعت 2صبحه، داره بارون میاد شدید... 

صدای شعله های بخاری رو می‌شنوم،

توی سکوت خونه م، کتاب میخونم درحالی که در خودم فرو ریختم

حالم خوش نیست، اما هیچکسی خبر نداره! 

مثل همیشه، هیچکس نباید بفهمه... 


3371

این منم...
همینقدر هیجان زده برای نگه داشتن ظرف اسفند!
عاشق این پالتوی مخملم بودم...
اونم با شلوار لی نوک مدادی!
درست مثل الان، همینقدر ساده، ولی انگار در کنار سادگی، از اولم برام مدل روسری مهم بوده...
ذوق برگشتن مامان اینا از کربلا، داشت منو میکشت!
و شرح احوالات برای این عکس، چیزی جز توضیح واضحات نیست...

پ. ن

این عکس بک گراند گوشی آقای خونست،

هربار گوشیش رو باز میکنه یه دور قربون صدقه م میره و بعد به کاراش میرسه 😂

هربارم میگه :

یعنی میشه دخترم یروزی این شکلی بشه؟ 


3367

ما یه رسمی داریم توی خونمون

بعد از رفتن مهمون، میشینیم و دوتایی چایی میخوریم و گپ میزنیم

آی می‌چسبه، آی می‌چسبه که هرچقدر بگم کم گفتم 😅

جاتون خالی 😉


3366

این فنجونای گل گلی خوشگلمو تازه خریدم برای عید،

البته یه دستش هدیه مامانه، مثل همیشه... 🥴 

خدا میدونه من چندسال بود دنبال فنجون ارکوپال خوشگل بودم، سرویس غذاخوری ارکوپال جهیزیه م چون خارجی بود فنجون نداشت و منو چندسالی سرگردون کرد!

امشب شستمشون و گذاشتم تا صبح خشک بشن که بچینم توی کابینت... 

اخ که چقدر دوستشون دارم و از دیدنشون سیر نمیشم!


3364

دم عید باید لودر بیاری منو از پای چرخ بلند کنی!!!
کم خودم چیز میز دارم اینو اونم هی برام کار میفرستن...
امروز بنده از صبح کله سحر تا الان که ساعت 2صبحه پای چرخ بودم!

 

پ. ن

در پی اصلاحیه پست قبل،

هنوز من بااین پیش بند کاردارم البته، اما امروز کلا چندین ساعت از وقتم رو گرفت، اون عزیزدلمم که اون بالاست هم اصطلاحا بهش میگن '' نَم گیر '' آشپزخونه...

ایشون هم از بازمونده های جهازم هستن که تغییر روکش دادم! اخ که نگم چقدر دل و روحمو برد وقتی دوختمش😍

پ. ن دوم 

توجه شمارو به مروارید روی پیش بند جلب مینمایم😜


3363

بله، بله... 

از اتاق فرمان اشاره می‌کنند و میگن:

خسته نباشی دلاور، زنده باشی پهلوان... 😂✋

ساعت 9 شروع و ساعت 12 سوت پایان این عزیزدل رو زدم!!

البته پاپیون هاش موند که بماند برای فردا چون امروز واقعا خسته ام، و به شدت درد گردن و کمرم افزون شد بعد از دوخت سریع این پیش بند...

باشد که رستگار شویم!

شب همگی بخیر 


3361

حرم امن اگر اینجا نیست پس کجاست؟

بهشت اگر اینجا نیست پس کجاست؟

آرامش اگر اینجا نیست پس کجاست ؟

حرم، و آرامش و بهشت من همینجاست... 

امروز طبق آخرین قراری که با مامانامون داشتیم، بلاخره بردیمشون زیارت حضرت معصومه تا یه دلی از عزا دربیارن، اونام کلی بهشون خوش گذشت و کلی خرید کردن و دور زدن!

امروز ازون روزای قشنگ بود که تا سالها توی خاطره ها هک شد... 

الهی شکر!