سه شنبه ۲۱ آذر ۰۲
ما برگشتیم 😉
از یکی از بهترین سفر مشهدهای زندگیمون...

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت!
دستاتو میگیرم نرو
من بی تو ميميرم نرو...
تنها میشم بی تو، نرو
عاشق تر از این شو، نرو...
پ. ن
پاییز خونه ما
همینقدر قشنگ...
پ. ن دوم
متن بالا تیکه ای از آهنگ آخرین قسمت سریال مرگ تدریجی رویاست!
پ. ن سوم
در حال چمدون بستنم در حالی که دیشب دوباره تب و لرز کردم و مریض شدم!!

بخاطر نی نی فعلا ممنوع الکافئین هستم!! ✋🏻
پس علی الحساب، #دمنوش_بزن چشمات باز بشه 🥴
(لیوان هزارم...)

روتین زندگی م اینجوریه که از صبح تاشب عین یه روانشناس سیار دارم به اینو اون تراپی میدم، کی هست که منو مشکلاتمو تراپی کنه؟
فاطمه دیشب میگه:
مهناز تو چقدر قوی و شجاعی، چقدر واردی به همه چیز
چقدر همه چیزو خوب بلدی و میفهمی...
پ. ن
کی از دل من خبر داره؟ کیه که بفهمه این چیزارو به راحتی بدست نیاوردم! برای هرکدوم هرسال توی زندگیم مردم و زنده شدم...