توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3354

وسط این خیابونا دوراز تو من جون و تنم مرد
انقده موندم که بیایی این زندگی روح منو برد

هرچی که میخواستم تورو بدست بیارمت نشد... 

#💚

 

پ. ن

من عاشق این نماد پَرَم، و جز اولین چیزایی بود که برای ماشین خریدم... 😍

پ. ن دوم

امروز سبز سبز بودیم، هم دلامون هم خودمون که لباسامونو ست هم پوشیده بودیم 

دیگه قراره ازین به بعد فقط لباسامونو ست هم بگیریم 😝

پ. ن سوم

در راه قم... 


3353

چندروز پیش یه بنده خدایی رو مسخره کردم که جوراب سوراخ پوشیده بود جلوی مهمون، امروز اومدم مهمونی دیدم دقیقا همون قسمت جوراب شلواری‌م سوراخ شده!
درس گرفتید یا بیشتر توضیح بدم؟


3352

ریحانه رو یادتونه؟
همون رفیق بنده که دیوانه وار عاشقم بود...
امروز زنگ زده گریه و زاری که خواب دیدم همین الان داری میگی که میخوای بری دبی(!!!!!)
و من این ور خط هر هر میخندیدم!!
اخه دختر جاقحطه؟ فرانسه ای، انگلیسی، کانادایی جایی رو می‌دیدی لاقل لعنتی 😀
همینجور که میخندیدم و اون گریه میکرد، گفتم حالا نفهمیدی ساعت پرواز کی شد بلاخره؟
میخوام جا نمونم لاقل 😂

پ. ن
نامبرده فحش داد و بعد قطع کرد!
اعصاب نداره این روزا... 😒


3351

آدمی که یکبار از ویندوز 11 زخم‌خورده و باز نصبش میکنه چیه؟ 🤨
من دیگه حرفی ندارم!


3350

2هفته هست تمام قد در اختیار مامان خانومم...
ایشون بدون من، قدم از قدم برنمیداره و فقط بنده رو به عنوان مشاور خرید قبول داره!
و اینجوریه که من از تاب و توان افتادم...


3349

ببار رو سرم تاج سرم؛ چند وقته ازت خیلی بی خبرم…
حواس تو نیست؛ کسی جای تو نیست
از کی به جای تو دل ببرم؟!


3348

تَرَک گلس گوشیم اول در حد یه نقطه بود، آروم آروم توی بغلم بزرگ شد و الان کل صفحه رو گرفته 😑
چه کنم من با تو الان؟ اه...


3347

امروز رو اگر از صبحش که با یه گل رفتیم دوباره دیدن مامان، فاکتور بگیرم، کلا تنها بودم... ☹️

الانم که ساعت نزدیک 10شبه،هنوزم تنهام! این چجور روز زنی بود پس؟

غر نمیزنم چون امروزمون وقف حضرت زهرا بود و اقای خونه از صبح درگیر کارای مسجد و مراسماتشون بود منم مشکلی نداشتم... 

اما من دوباره کادو گرفتم😍

این کادوهای همسر (بجز روسری‌م) و

از طرف مامان خانوم، اونم چه کادویی، خدا میدونه من چقدر دنبال این '' تابه تارت گرد'' بودم که امروز دیدم مامان برام با  این سینی خوشگل هدیه خریده بود!

(مامان خانوم ما کلا عادت داره، هدیه ای که بهش میدیم برای هر مناسبتی، حتی دوبرابرشو برای خودمون کادو میگیره و برمیگردونه...)

قربون حضرت فاطمه بشم که امسال، منو خیلی خجالت زده کرد... 

منه گنهکار و چه به اینهمه محبت خانوم جان؟😭

الحمدلله 


3346

گفته بودم که امروز ازون روزای اساسی و مهمه... 😉 

بعله چون بنده امروز گواهینامه م رو گرفتم و در آستانه روز زن هستیم آقای خونه هردو مناسبت رو یکی کرد و بنده رو برد رستوران '' مامان توران''

و نگم براتون، عجب غذایی... 

خوشمزگی این غذا به کادوهای آقای خونه بود که حسابی امروزم رو کامل کرد 

دوتا مانتوی خوشگل و یه شال که در اولین فرصت عکسشون رو میذارم اینجا 🤩

امروز قشنگترین روز امسالم شد! 

لاحَول و لا قوة الا بالله 🧿

الهی شکر 


خغب

مهر گواهینامه م خشک نشده بابا نشوندتم پشت ماشینش و میگه فقط گاز بده! 🤭
امروز تاکسی سرویس خواهرا و مامان خانوم شدم... 😕