توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3315

من دیشب خواب دیدم، دندونم افتاد و توی دستام گرفتمش و دیدمش...
و هنوز زنده ام!

پس در نتیجه خرافاتی نباشیم!


3314

پر نقش تر از نقش دلم بافته ای نیست

از بس که گره زد به گره حوصله هارا...

 

پ. ن

این 2جفت قالی دستبافت، برای جهاز مامانم بوده

که مامان بزرگم براشون بافته، امروز به این فکر کردم که چقدر رنگ توش هست

و چقدر نقش و نگار داره...

و اینکه، این قالی هنوز بعد 40سال هست و مامان بزرگم، زیر خروارها خاک!

 


3313

دیشب همه میگفتن هیکلت عالی شده! (خدا میدونه که روی ابرا بودم 😂)

البته اینم گفتن که دیگه ازین لاغرتر نشو، بسه دیگه ... 😕


3312

من آینده حال مغرورتم

هنوز عاشقم، عاشق دورتم

نشستم هوات از سرم بپره
نشستم که این سالها بگذره...


3311

چادرت رابتکان
روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر تو...

#مادر_جان🖤
#صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا

بعدا نوشت :

خاطرتون که هست ما هرسال فاطمیه از شب قبلش، میایم روستای همسر و مهمون عموشون هستیم و تاصبح که حلیمشون بار بیاد، بیداریم... 

من خیلی این 2روز رو دوست دارم. 

بمونه از این روزا به یادگار! 


3310

ازونجایی که من هر 100سال یبار، یه خواننده رو تایید میکنم باید بگم :
آهنگهای گروه موزیک '' ایوان باند'' رو گوش بدید، بچه های بدی نیستن!
تمام آهنگ هاشون مجاز و ملایمه، و بهترین گزینه برای ضبط ماشینتونه👌🏻😉


3309

#در_باب_خنده
پیرو صحبت های دیشبم با سیدزهرا، درباره خندیدن، فهمیدم که من چقدر آدم خوش روئی ام!! 🤭
شاید باورتون نشه که 90درصد آدمایی که باهام مصاحبت دارن، در آخر میگن:
شما خیلی شیرین و خوش روئی، همیشه وقتی باادم صحبت میکنی یه لبخندی ته چهره ت هست!

امروز فهمیدم، راست میگن!
مامانم همیشه میگه:
مهناز یه جور دیگه ایه اخلاقش، خوش روئه توی برخورد باادما، حتی توی جمع خانواده!
و عجیبه که انقدر من نسبت به خودم بی توجه بودم این همه سال...

پ. ن
یبار چندسال پیش، توی دندون پزشکی، دکتر نگاهم کرد و گفت:
خدا این دندونای خوشگل و مرتبو، اینجوری به هرکسی نمیده، حتما ادم خوش رویی هستی! قدر بدون دختر...
همون لحظه خندیدم و گفتم: نه اتفاقا 😊
دکتر یه نگاهم کرد و گفت: اره معلومه دارم میبینم... 😉

پ. ن دوم 

شنیدید میگن، بترسید از اخم آدمای خنده رو؟

دقیقا از اخم من باید ترسید!! اینم همه میگن 😄


3308

صبحا که برای نماز بیدار میشم، آقای خونه انقدر صحبت میکنه و مصائب داره که کلا خواب از سرم میپره!
(قبلا گفته بودم که، من هرچقدر همه چیزم روی نظمه
اما ایشون یه شلختگی درونی خاصی داره که سر منشا از خانواده شون میگیره...)
من اخلاق خانوادگیم اینجوریه که:
خونمون هرکس برای نماز بیدارمیشد، در سکوت کامل، یه گوشه از خونه عبادتشو میکرد
تاافتاب بزنه و جالبه خیلی وقتها متوجه نمی‌شدیم که کی بیدارنشده!!
در این حد همیشه سکوت حاکمه،
اما خانواده همسرم، دقیقا برعکس، از لحظه ای که بیدارمیشن، سر و صدا شروع میشه تا 9صبح!!
حالا من چطور این عادت 30ساله رو در این عزیزدلم تغییر بدم؟
فقط کافیه ببینه من چند دقیقه ای بیشتر پای سجاده ام، دیگه باید همون لحظه بگم، خواب شیرین 7تا 9صبحم،خدانگهدار...
اما فقط میخندم به این حجم از پویایی در صبح!

شبام که ماشاالله به خرو پف هاش 😂
گاهی غصه میخورم که معنویاتم بعد از ازدواج کمتر شده و میبینم این مسائل بی تاثیر نیست!
هرچند که خدا گفته، صبوری در برابر همسر (علی الخصوص، زن در مقابل مرد)، خودش یه عبادت کامله 😉


3305

"قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ"

او خدای من است (♥️)

و جز او خدایی نیست، 

من بر او توکل کرده‌ام و روی امیدم همه به سوی اوست...

پ. ن

بابا امروز، مهر تایید نهایی رانندگی بنده رو زد و گفت :

عالی👌🏻

برو امتحانت رو بده و تمومش کن! 

الهی شکر 🧿


3307

منو از خودت ترد کنی، سرکوب م کنی، و پشت سرم حرف بزنی و حتی به نداشته هام حسادت کنی و قضاوتم کنی... و یا هرچی، اونی که ضرر کرده توئی!
چون من، هرچقدر بیشتر زمین بخورم، با قدرت تر بلند میشم!

پس بترس، از آینده من، و بعد خودت، بچه... 😏