توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3341

منو توی گوشیش '' تاج سرم'' وارد کرده
و هروقت توی ماشین آهنگ مسیح و ارش که اسمش'' تاج سرمه'' میاد، بلند بلند برام میخونه حتی جاهاییشو که بلد نیست...
و من میخندم و اون لحظه دیگه به هیچی فکرنمیکنم.!
نمیخوام که به چیزی جز اون لحظه فکرکنم...


3340

یکی از عروس های فامیل، بهم پیام داده که روز طلبه رو از طرف من(!!!!!) تبریک بگو به همسرت😍
و من: 😒😐

زنه حسابی خجالت بکش، حد خودتو بدون دیگه، ای بابا...
چه معنی داره اخه که من از طرف تو به شوهرم تبریک بگم؟
چرا اصلا باید تو به شوهر من تبریک بگی؟ تویی که عروس عمه شوهرمنی! و من هنوز یه سلام علیک کامل با شوهر تو نکردم بعد 6سال!!!
اونوقت تو به خودت اجازه میدی تااین حد جلو بیای از حریم من؟
همینه ها، وقتی میگم نباید به روتون خندید اینه 😒
پ.ن
این ذهن بیکار رو خدا از بعضی آدما نگیره!
روز طلبه رو از کجا آوردید دیگه...


3339

از خواب بعدازظهر که بیدارشدم، بزور با همون حال کرخت مریضی، دوش گرفتم!
کلی کار داشتم، ظرفای ناهارم مونده بود و ماشین لباسشویی رو هم باید روشن میکردم، چندتا مرغم آقای خونه از استخون جدا کرده بود تا با چرخ گوشت چرخشون کنم!
(ما گوشت قرمز مصرف نمیکنیم، ماهی نهایتا یکی دوبار اونم بخاطر اینکه در دین اسلام توصیه شده هر 40روز بهتره که گوشت قرمز استفاده بشه!)
این وسطام متوجه شدم که آقای خونه سرماخورده..!
همونجا قید مریضی خودمو زدم و شدم یک پرستار در اختیار!!
همزمان که داشتم بدو بدو تمام کارای خونه رو سامان میدادم میوه و چایی و لباس گرم و پتو و یه جای مناسب برای راحتی اقای خونه تهیه کردم تا هم بتونه فیلم ببینه و هم استراحت کنه و من حواسم بهش باشه!

در حالی که خودم داشتم از درد گوش میمردم و با صدای چرخ گوشت کاملا کَر شده بودم مدام ازش می‌پرسیدم که اگر چیزی لازم داری برات بیارم...
خلاصه
وقتی دیدم در برابر خوابیدن مقاومت می‌کنه، شروع کردم به گذاشتن سریال ترسناکی قبلا هزار بار باهم دیده بودیم اما بازم ثانیه اول فیلم چشماشو گذاشت روی هم و الان در جوار خروپف های این عزیزدلم هستیم... 😄
اما من رسیدم به قسمت 5این سریال (مقصد نهایی)
برام خیلی نوستالژیکه، وقتی نوجوون بودم این سریال رو خیلی دوست داشتم!
بعد از انداختن لباسای شسته شده و جمع کردن لباسای خشک شده، برای فردای آقای خونه سوپ درست کردم چون ممکنه تاشب خونه نباشم...
حال‌ام باکلی خستگی نشستم و میخوام به خودم برسم
درد شونه هام امونو بریده، مطمئنم که دیسک گردن شدید گرفتم اما هربار بروی خودم نمیارم!
گوشامم صدقه سر این مریضی حسابی درد گرفته امیدوارم فقط از طریق گلوم عفونت نکرده باشه..


3338

​​​​​من از شما میپرسم، دختری که مریضه، و بااین حال برای همسرش غذای موردعلاقه ش رو درست میکنه حتی بااین که برلی خودش ضرر داره، ایا، گلی نیست از گلهای بهشت!؟؟
من دیگه حرفی ندارم😄✋

#زرشک_پلو_با_مرغ


3337

تنبل نرو به سایه

سایه، خودش، میایه... 

اخ که چقدر امروز دلم یه اش میخواست تا ازین خشکی گلو نجاتم بده!

اما تنبلی م میومد... 

تااینکه همسایه طبقه پایینی زنگ درو زد و توی ظرفی که براشون فاطمیه آش فرستاده بودم برام آش محلی آوردن 🥰

واقعا آش نطلبیده اینجوری یهویی می‌چسبه به جون آدم... 

خدایا شکرت، کاش چیز دیگه ای میخواستم ازت 🥴

 

پ. ن اول 

خانم همسایه میگه: شما انقدر آروم هستید، ما متوجه نمیشیم کی خونه اید کی میاین و  کی میرین! 

پ. ن دوم

ما فاطمیه نذری نداشتیم، ولی یکی از دوستان برامون اش آورده بود و خانم همسایه تحویل گرفته بود منم بخاطر اینکه ازشون تشکرکنم، بهشون از اش نذری دادم تا یکوقت دلشون نخواد 😉


3336

امروز به فجیح ترین شکل ممکن خوشگلتر شدم 😍
هی نگاه میکنم توی آینه میگم :
الله اکبر از اینهمه زیبایی... 🤪
امروز فهمیدم من ازون دسته دخترام که مریض میشن خوشگلتر میشن!

خدایا شکرت 🤲🏻😂


3335

دکتر شکوری، از اون دسته آدماست که در بی حوصله ترین زمان ممکن هم، برنامه ش درمان روح ادم هاست... 

پ. ن

وقتی از سرماخوردگی حرف می‌زنیم در واقع از چه حرف می‌زنیم؟ 😑 

با بی حوصلگی تمام دارم به خودم میرسم! 

​​​​​

 

 


3334

از خوبی های سرماخوردگی و مریض شدن...
کیلو کیلو دارم وزن کم میکنم!
الحمدلله 😂


3333

24 ساعت از زمان ورودم به تهران میگذره و به شدت مریض شدم!!
مدام تهوع تب و لرز شدید...
و به محض رسیدن به شهر خودمون حالم زیر و رو شد!
دکترا میگن، هوای آلوده تهران حتی ماشین هارو تحت تاثیر قرار میده
چه برسه به آدمی مثل من که صدقه سر کرونا، ریه نیم سوز شده دارم!
آقای خونه ام مدام میگه: پس چطور میتونی یه عمر تهران زندگی کنی؟ بااین وضعیت...
راست می‌گفت، حالا این یه معضله بزرگ شد برای ما!☹️

خلاصه، فعلا زنده ام... ✋


3332

سریال سینمای خانگی '' سقوط '' رو نگاه کنید!
بنظرم ارزش دیدن داره...

پ. ن
اولین قسمت رو تا ساعت 3صبح نگاه کردم!
درحالی که دوساعت دیگه باید برم تهران، انشاالله