توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3305

"قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ"

او خدای من است (♥️)

و جز او خدایی نیست، 

من بر او توکل کرده‌ام و روی امیدم همه به سوی اوست...

پ. ن

بابا امروز، مهر تایید نهایی رانندگی بنده رو زد و گفت :

عالی👌🏻

برو امتحانت رو بده و تمومش کن! 

الهی شکر 🧿


3307

منو از خودت ترد کنی، سرکوب م کنی، و پشت سرم حرف بزنی و حتی به نداشته هام حسادت کنی و قضاوتم کنی... و یا هرچی، اونی که ضرر کرده توئی!
چون من، هرچقدر بیشتر زمین بخورم، با قدرت تر بلند میشم!

پس بترس، از آینده من، و بعد خودت، بچه... 😏


3303

همه بااین موضوعات پیش آمده در مملکت، درگیریم!
یکی با فامیل و اطرافیان
( مثل ما که داماد خانواده که همسر بنده باشد، ارشد علوم فقهی و تفسیر دارد،
اما مورد هجوم عروس بی سواد و... خانواده مان، قرار میگیرد)
یکی با جامعه و افرادی که صبح تا شب، با انها سرو کله می‌زند، مثل یک، کارمند، معلم، کارگر، یا استاد دانشگاه!
و مابقی، افراد ساده لوح، در متن جامعه که فقط شنونده اند مانند یک ابزار و ربات عمل میکنند!

چرا شرم نمی کنید از این حجم از ولنگاری؟
چرا اینهمه کثافت کاری و جاهلیت رو بالا نمیارید؟

حالم از تک تک شما بهم میخورد، خواه عروس خانواده باشید و خواه یک نوجوان احمق، که در سایت ها و فضای مجازی، '' جفتک پرانی '' می کند، که لایق هیچ چیزی جز طناب دار نیستید! 


3302

امروز رو با برنامه شما به پایان میرسونم، سرکار

خانم دکتر مشایخی عزیزه عزیزدلم🥰

و البته با صدای دلنواز خروپف های همسر عزیزم 🥴

#کتاب_باز


3301

عزیزجانم، 

بلندترین شب سال را بدون تو پشت سر گذاشتم! 

یک یلدای دیگر، بی تو گذشت... 

گاهی رو به آسمان، به خدا میگویم:

صد حیف که سهم من از تو در این دنیا، فقط دل تنگی و نداشتنت بود! 

چقدر سخت... 

چقدر تلخ

و چقدر حیف

حیف از آن دنیایی، که مرا در کنار تو ندید...

حیف! 


3299

امروز اولین بار در عمرم بود، که از دیدن بارون خوشحال نشدم!
چون کارداشتم و قرار بود با ماشین برم بیرون، اما پدر بزرگوار، از بالا دستور فرمودن که:
دخترم، صلاح نیست توی این بارون پشت فرمون بشینی...

و چقدر این کلمه '' توی این بارون'' رفت توی مخ من!!!☹️


3300

دیروز، بعد از چندین هفته درگیری برای خرید '' روکش صندلی ماشین '' بلاخره گرفتیم، اونم چه رنگی...!

حد وسط رنگ قرمز جگری و زرشکی😍
رنگی که من و اقای خونه، هردو رو عاشق خودش کرد، البته که بیشتر من😎

پ. ن
یذره کلاس داشته باشید، 😒 ای کسانی که میگید، قرمز!!
به قول حسین(برادر همسر) ، رنگ روکش پورشه ای🤭


3297

ناگهان باز دلم
یاد تو افتاد، شکست...
با دلی تنگ که از
داغ تو دارم چه کنم؟😭

 


3296

یلدا ی امسالم با شلوغ ترین حالت ممکن گذشت!

و فقط بدوبدو ازش نصیبم شد چون امروز خیلی شلوغ پلوغ بود برای ما،

حتی نتونستم مثل هرسال یه سفره مفصلی بچینم اما خب، 

خداروشکر به خوشی گذشت ... 

پ. ن

کوفته تبریزی و فسنجون،

جز غذاهای مناسبتی خانواده ماست که همه عاشق‌شن و کلی باهاش خاطره داریم، 

عکس کوفته رو براتون گذاشتم، امیدوارم دلتون نخواد... 😉

جای همه خالی 

 


3295

به اصرار آقای خونه، بخاطر برنامه ی فردا،

شب رو خونه مامانم اینا خوابیدیم تا فردا از صبح زود اینجا باشیم.

آبجی اینام اومدن... 

و این تصویر، مصداق همان: '' دنیا از جایی که ولو شده ام'' خودمونه!

آخرم گوشی ش رو ازش گرفتم و اومد سرشو گذاشت توی بغل م و خوابید..