شنبه ۲۴ تیر ۰۲
شنبه ۲۴ تیر ۰۲
پنجشنبه ۲۲ تیر ۰۲
درست وقتی که ما رسیدیم ساوه، رفتیم تشییع جنازه ش!
چهارشنبه ۲۱ تیر ۰۲
قربون اینهمه لطف و کرمت، امام رضا...
پ. ن
روزهای خادمی همسر تمام شد و چه حیف، صد حیف!
شنبه ۱۷ تیر ۰۲
این همون قهوه ای بود که بعدش خورده نخورده، رفتم توی شلوغ ترین روز سال، دنبال کاروان شادی بچه های سوقانلیق تا 12 شب!
هرچند که ترافیک سرسام آوری بود اما به اونهمه کلاچ ترمز کردنش می ارزید.
اخ که اگر بدونید دیروز بهترین روز امسال من بود!
پ. ن
این شکلات ها از اب برگشته ست!
حمید برامون از کانادا آورده
اما حیف که من فقط برای تزئین ازش استفاده کردم و قراره ببخشم به بروبچ!
تصویری از آتیش بازی گروه کاروان
پنجشنبه ۱۵ تیر ۰۲
برام بوق بزنید 👋🏻
پنجشنبه ۱۵ تیر ۰۲
باید جای من، توی این خونه باشی تا بفهمی دم دمای ظهروقتی صدای اذان مسجد میاد، دیگه اینجا فرقی با بهشت نداره!
آقای خونه اسم خونه رو گذاشته خونه سفید برفی!
چون این چندروزه کل خونه و حیاطو دیواراش سفید شد و شبیه یه نقل سفید شده 😅
چهارشنبه ۱۴ تیر ۰۲
بین خستگی کارها، اینو باید از توی چیپسم پیدا میکردم؟ 😏
دادمش به آقای خونه و یادش آوردم که به یادشم، حتی توی روزای شلوغ پلوغ زندگی!
