توئیت های من 🐥

هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت! ‌‌‌


3483

مدتیه، نه تنها حوصله ی خودم، بلکه حوصله هیچ بنی بشر دیگه ای رو هم ندارم!
بسته پیشنهادی ویژه تون چیه؟


3482

میگم :
دقت کردی وقتی کلی کار دارم و همه جا شلوغ پلوغ شده، من کنار شومینه، بالای چهارپایه نشستم و با فراغ بال لابلای کتاب هام با خودم مشغولم!؟

میگه : مهناز یعنی همین دیگه، اگر جز این باشی من تعجب می‌کنم...


3481

دیگه اونقدر بچه نیستم که گول دروغ هاتون رو بخورم ☺️


3480

به چیدن ستاره تا کجا دویدی!؟


3479

ساقی به نور باده برافروز جان ما
مطرب بگو، بگو که، کارجهان شد به کام ما


3478

تا کجا باید بری تا منو یادت بره؟

پ. ن
سوال خوبی بود...


3477

تو نمیتونی بری،
وقتی عاشقی هنوز!

'' هرچی از تو بشنوه، به خودم گفتی یروز... ''


3476

میزان افرادی که روز دختر رو بهم تبریک گفتن از کسایی که روز زن رو بهم تبریک گفتن، بیشتر بود!! 😅
و جالبه من هنوزم که هنوزه، بعد 6سال، هدیه پاگشایی عروس میگیرم از اقوام!!

این زندگی سورئال رو دوست دارم 
مرسی واقعا 😂


3475

هیچوقت اولین راه، آخرین راه نیست!
دیشب طی یک جلسه بین من و خانواده همسر، بلاخره آنها بر من پیروز شده و حرفشان را به کرسی نشاندن.
و تصمیم نهایی بر این شد:
'' شما در منزل استیجاری خود باقی مانده و از خانه باصفای روستا به عنوان تفریحی برای اخر هفته بهره خواهید برد!''
هرچند که دیگر حنای پدرشوهر برایم رنگی ندارد اما باز هم حرفش رو قبول کردم!
بااین اوصاف که می‌دانم این ماجرای خانه تفریحی برای من دردسری بیش نیست، چون هنوز نرفته، مادرشوهر رخت خواب برای خودش پهن کرده... 🥴
به هرحال،
شر این موضوع که هفته ها بود یقه ام را سفت همچون دَوال‌پا(موجودی همانند بختک) چسبیده بود، از بیخ سینه ام برداشته شد و من دیشب بلاخره یک خواب راحت داشتم!


3474

ای خدا...
من چه گناهی کردم به درگاهت!
هروز چندین نفر باخبر میشن از رفتن ما و هزارو یک حرف و نصیحت بارم میکنن که:
تو مگه دختر دهات نشین هستی؟
تو لیاقتت زندگی بین گاو و گوسفنده؟
شوهرت اگر دختر دهاتی میخواست چرا اومد سراغ تو!؟؟؟
خدایا...
خودت کمکم کن ازین مصیبت جدید!