چهارشنبه ۴ بهمن ۰۲
صدقه سر دهن لقی لیلا و. خانواده!
ناراحت شدم اما فدای سرم نی نی خوشگلم 😒
هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت!
عزیزم،
حالا تو نزدیک به 5 هفته ست که در بدن منی...
از خون و رگ من شدی و از من تغذیه میکنی!
من و بابا جابر فقط نگران صدای قشنگ قلبتیم...
این استرس و نگرانی باعث شده که من هرشب درد زیادی رو تحمل کنم...
راستی، میدونستی توام مثل بابات خیلی شکمویی؟
مامان جان، یه فکری هم به حال بقیه کن که مدام در حال ویارونه درست کردن برای هوسای منن...
من حامله ام.
و این قشنگترین خبری بود که برخلاف تصورم دی ماه امسال منو بهشت کرد!
این یعنی شروع فصل جدید زندگی من...
عبرت جدید!
بچه دار نشید،
اگرم شدید مهدکودک نفرستیدش
وگرنه شپش میگیره و یه خاندانو بیچاره میکنه!!!
ثنا خانوم که دیشب توی بغل من وول میخورد، امروز فهمیدم شپش گرفته....
الان فقط نگران موهامم... موهااااام!
ال ای دی های مهتابی زشت خدانگهدار 👋🏼
ال ای دی های افتابی قشنگم سلام 🤚🏼
ال ای دی های قبلی کنده و نورهای قشنگ جدیدم نصب شدن... 🥰
من سراپا کیف هستم!