پنجشنبه ۱ دی ۰۱
تو چله ی هرسال من
یه جای خالیه که پر نمیشه
حافظ نگو تو فال من
جدایی افتاده برا همیشه...
یه عمر میگم، اونی که رفته برنمی گرده!
پ. ن
قسمتی از آهنگ یلدا از محمد معتمدی
هَــر چِــه هَـسْـت، اَزْ بَـرِکَــت خُـــداسْــت!
تو چله ی هرسال من
یه جای خالیه که پر نمیشه
حافظ نگو تو فال من
جدایی افتاده برا همیشه...
یه عمر میگم، اونی که رفته برنمی گرده!
پ. ن
قسمتی از آهنگ یلدا از محمد معتمدی
اولین شب یلدای قرن ما، در خانه مادرشوهر رقم خورد...!
شام کباب خوردیم و جوجه مخصوص پدر شوهر، با کلی مخلفات مخصوص شب یلدا
جاتون خالی
من که حسابی خوردم و چشممو روی رژیم بستم! 🤭
اخرشبم بااقای خونه فال حافظ گرفتیم و انار خوردیم و یه چله دونفره توی خونه خودمون گرفتیم.
خداروشکر، امشبم گذشت...
هرچند، این داستان حالا حالاها ادامه دارد 😉
بامزه ترین اتفاق عمرم!!!
باورتون میشه کلیدها خیلی اتفاقی اینجوری کنارهم قرار گرفتن؟😄
جالب بود..!
# جشن_کلید_ها🔑
پ. ن
کاملا مشخصه که ما برای یک ماشین همزمان، از 2 سوئیچ استفاده نمیکنیم،🤭
اما خب، من امروز نیاز داشتم به ماشین و در اون ساعت، آقای خونه نبود تااز سوییچش استفاده کنم 🥴
یادتونه گفتم من یک معتاد به برنامه کتاب باز هستم!؟
معلومه که یادتونه، این چه سوالیه! 🤭
خواستم در جریان باشید که امروز بلاخره فرصت کردم که دوباره همرو دانلود کنم و بریزم توی هاردی که همیشه وصله به تلویزیون و از اول تمام قسمت هاشو بادقت ببینم...
من عاشق این برنامم!
پ. ن
شب اول رو با برنامه شما شروع میکنم، جناب ضابطیان، والبته یک فنجان قهوه... 😉
چون به خودم قول دادم که مجموعه سفرنامه هام رو در اولین فرصت کامل کنم!
# کتاب_باز
پشت فرمون بود، و داشتیم صحبت میکردیم، و مدام تکرار میکرد :
تو اگربدونی من چقدر دوستت دارم، تو نمیدونی من حاضرم بخاطر تو چه کارایی کنم!
تو لب تر کن، من بخاطر تو از همه چیزم میگذرم...
حرفشو آروم قطع کردم
همونجوری که سرمو تکیه داده بودم به شیشه ماشین ، وقتی ساکت شد، گفتم:
توام نمیدونی...
که من، از همون روز اول، بخاطر تو، از ''همه ی زندگیم'' گذشتم !!!
با صدای جیغ 4تا مرغ عشق و 4تا فنچ همزمان باهم (!!!!) از خواب نپریدی تا عشق و عاشقی از یادت بره و بفهمی عصبانیت یعنی چی!!!
اگر به احترام علاقه آقای خونه بهشون نبود،
یه تفنگ از مغازه پدرشوهر میآوردم و تک تکشون سقط میکردم...
چتونه خب کله صبح وحشی ها😡
اه اه
خبر جدید،
من دیروز یاد گرفتم و برای اولین بار بهترین ماست دنیارو درست کردم...! 🤭
قراره دیگه ماست نخریم 😉😎
پ. ن
چرا به من ایمان نمیارید؟ 🤪
از دیروز هر یکساعت یبار، به آقای خونه میگم:
وجدانا بگو ویلن منو کجا گذاشتی؟ 😡
قول میدم هیچ سازی باهاش نزنم، دستمم بهش نخوره، اون همه زندگی منه بی رحم ☹️
همین که زدی و شکستیش و من هیچی بهت نگفتم، یعنی برای خیلی عزیزی، نترس، کاریش ندارم😡
و خیلی ریلکس میگه:
نگران نباش، دست من نیست که اگرم باشه جاش امنِ😒